کد مطلب:315256 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:192

معجزه در حرم اباالفضل
با گروهی از رفقا در زمان صدام حسین علیه اللعنة و العذاب به كربلای معلی مشرف شده بودیم.

یك روز قبل از این كه به ایران برگردیم در هتل بودیم، با رفقا دور هم نشسته بودیم و صحبت می كردیم و مشغول چای خوردن بودیم همان طور كه دور هم بودیم دلمان هوای حرم مطهر حضرت را كرد و گفتیم حیف است كه این لحظات را بیهوده بگذرانیم برویم حرم حضرت عباس علیه السلام دوستان دسته جمعی تجدید وضو نموده به طرف حرم مطهر راه افتادیم، در هتلی كه اقامت داشتیم در خیابان باب القبله حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بود، داخل حرم مطهر رفتیم در آنجا طوری می ایستادیم كه ضریح مقدس در طرف قبله ما قرار گرفت بعد از نماز و دعا نشسته بودیم و نگاه به ضریح می كردیم و لذت می بردیم.

یك مرتبه از درب باب القبله یك مرد عرب در حالی كه فرزندی در بغل داشت و ظاهرا هم خیلی حالش بد بود به طوری كه ما نفهمیدیم كه بچه در بغل مرده است یا زنده. عرب همان گونه كه داد و فریاد می كرد به طرف ضریح مطهر آمد تا به نزدیكی آن آمد و به پنجره ای كه به داخل ضریح راه داشت، رسید.

لازم به ذكر است كه خودم قبلا دیده بودم كه مردم می آمدند و جلوی همان در روی زمین می نشستند و به قسمت پایین پنجره مانند دست می كشیدند و می گفتند: مرطوب است.



[ صفحه 507]



مرد عرب به جلو درب رسید و بلند بلند با حضرت صحبت كرد. ما از صحبت های او چیزی نفهمیدیم، ولی در آخرین كلمات گفت:

و أنت ابوالغیرة.

فهمیدیم كه گفت: تو پدر غیرت هستی و بچه را نشان می داد و می گفت: پس این چیست؟

در این لحظات مثل این كه همه قفل كرده بودند، فقط یك حالت خاصی داشت و چند نفری كه دور ضریح حركت می كردند، مثل این كه از حركت ایستادند. در همین لحظات صدای شبیه به صدای خارج شدن هوا از لوله آب، كه وقتی آب بند آمده و بعد دوباره می آید، صدای مخصوصی از لوله می آید، آب با فشار و صدا از درون قفل كه به درب بود، بیرون جست و به بچه ای كه در بغل عرب بود آب پاشید و همه مردم از آب فیض بردند. به محض این كه آن آب مطهر به بچه پاشیده شد، بچه به هوش آمده و مرد عرب در حالی كه گریه می كرد، زانو زده بود، جلو همان پنجره و می گفت: و أنت ابوالغیرة.

هی این كلمه ی مبارك را تكرار می كرد و می گفت: آری تو پدر غیرت هستی.

دوباره زمان به حركت درآمد و مردم از عنایات حضرت ابوالفضل العباس قمر بنی هاشم علیه السلام حال خوشی داشتند. همه كسانی كه آنجا بودند، بهره ها بردند و این معجزه در سال 1380 - 1379 روی داد.